ابن روزها همه چیز عوض شده هیچ چیز رنگ و بوی سابق را ندارد حتی پدر و مادرها که خداوند بزرگ در قرآن کریم آن همه سفارش در مورد ایشان کرده است .
گاهی ما چنان با پدر یا مادر خود صحبت می کنیم که گویی طلبکار هستیم و حق و حقوقمان را خوردهاند. گاه در پاسخ محبت بیحد و حصرشان چنان ناسپاسی میکنیم که قلبشان به درد میآید. گاهی جوانانی دیده می شوند که سریعا به پدر و مادرشان پرخاش میکنند، گاه جواب پرسشهایشان را نمیدهند و گاه با بی اعتنایی از کنارشان رد میشوند و بی مهابا انگار نه انگار که خداوند متعال به صراحت گفته است که حتی یک «اف» هم به ایشان نگو. الان به رفتار خودمان و اطرافیانمان نگاه کنید "اف" که خوب است بعضی ها حتی دست تعرض به سمت ایشان دراز می کنند. چه بسیار افرادی که براحتی به آنها ناسزا می گویند و حتی کتکشان میزنند. این خیلی دردناک است ولی واقعیتی است در جریان .
وقتی ما دستور صریح خداوند را نادیده میگیریم چطور می خواهیم دینداری کنیم؟ دیگر چه حدی نگه داشته خواهد شد؟
ما طلبکاریم که چرا برای ما چنان نکردند و چنین نکردند؟ آیا این انصاف است؟ ما برای آنها چکار کرده ایم؟ مسؤلیت ما در مقابل ایشان بسیار سنگین است و حتی اگر ظالم باشند ما وظیفه داریم تکریمشان کنیم.
اذیت رساندن و حتی نگاه با خشم به پدر و مادر نمودن باعث خشم خداوند می شود. در روایت است که اگر با عصبانیت به والدین نگاه کنید حتی اگر آنها به او ظلم کرده باشند، باعث عدم قبولی نماز می شود.
«ابامهزم گوید که: شبی از حضرت باقر علیه السلام خداحافظی کردم و با مادرم به منزلمان می رفتیم. در راه با مادرم دعوامان شد و من به او تندی کردم. وقتی فردا خدمت امام رفتم ناگاه فرمود: این ابامهزم! دیشب بین تو مادرت چه گذشت؟ آیا او تو را در شکمش حمل ننمود و از سینه اش تو را شیر نداد و تو را در دامنش بزرگ ننمود؟ دیگر این عمل را تکرار نکن.»1
گاهی مجازات اذیت کردن والدین در همین دنیا ظاهر می شود.
جوان با نفرین پدر شل شد!
روزی امام علی علیه السلام در حال طواف بود که صدای التجاء و مناجات و التماس جوانی را شنید. امام از او درباره ی گرفتاریش سؤال کرد.
او گفت: من سالم بودم ولی آنقدر پدرم را اذیت نمودم که او مرا نفرین کرد و من فلج شدم. پدرم تصمیم داشت تا روزی به کنار کعبه بیاید، و برای شفایم دعا کند ولی قبل از این کار، از دنیا رفت. حال من مانده ام این پاهای شل!
امام علیه السلام به او دعای مشلول را یاد دادند که آن را بخواند. او این دعا را خواند و پیامبر صلی الله علیه وآله را در خواب دید که حضرت دستی بر پاهای او کشید و او شفا یافت.»2
امام چهارم دیدند که نوجوانی بنحو بی ادبانه ای به پدرش تکیه کرده است. بعد از این امام هیچگاه با آن جوان صحبت نکردند تا جوان از دنیا رفت.»
مرحوم کافی و پدر
مرحوم کافی می گفتند: هرگاه پدرم که یک نفر کاسب ساده ای است، به تهران می آید یا من مشهد می روم، در جلو زن و بچه و برادر و خواهر خم می شوم و مکرر دست پدرم را می بوسم.
جوان زبانش لال شد!
«روزی پیامبر صلی الله علیه وآله بر بالین جوانی که در حال احتضار بود، حاضر شد. وقتی شهادتین را به او تلقین نمود، جوان نتوانست زبانش را به شهادتین باز کند و گویا لال شده بود. حضرت، مادرش را خواستند. و از مادرش پرسیدند که آیا از پسرت راضی هستی؟ زن گفت: یا رسول الله! چهار سال است که باو حرف نزده ام!
«روزی پیامبر صلی الله علیه وآله بر بالین جوانی که در حال احتضار بود، حاضر شد، وقتی شهادتین را به او تلقین نمود، جوان نتوانست زبانش را به شهادتین باز کند و گویا لال شده بود. حضرت، مادرش را خواستند. و از مادرش پرسیدند که آیا از پسرت راضی هستی؟ زن گفت: یا رسول الله! چهار سال است که با او حرف نزده ام!
پیامبر صلی الله علیه وآله از او خواستند که از فرزندش راضی شود. او هم راضی شد و جوان زبانش باز گردید و شهادتین را جاری کرد و از دنیا رفت»
«بوی بهشت از مسیر پانصد سال راه بمشام می رسد ولی بمشام عاق والدین نمی رسد.»
امام پنجم علیه السلام فرمود: «سرور و آقای نیکان در قیامت، شخصی است که بعد از رحلت پدر و مادرش، نیز به آنان نیکی کرده است – آنان را فراموش ننموده است-»
قصری که ویران گردید!
«ملا علی کازرونی شبی در خواب دید که قصری با عظمت در باغی قرار ارد. از صاحب قصر سؤال کرد. گفتند: مال فلان نجّار شیرازی است. ناگاه صاعقه ای آمد و قصر را تبدیل به خاکستر کرد.
روز بعد ملا علی کازورنی سراغ نجار رفت و گفت: دیشب چه کار کردی؟ گفت: هیچ! ملاّ او را قسم داد. نجار گفت: شب قبل با مادرم دعوا کردم و کار به زدن و کتک کاری کشید.»3
سفر غیرضروری فرزند با مخالفت پدر یا مادر ممنوع بوده و سفر معصیت حساب می شود.
همچنین با پدر و مادر بلند صحبت کردن بی ادبانه، جلوتر از آنان راه رفتن، به آنها اُف گفتن، آنها را تحقیر کردن و... در اسلام ممنوع است.
«روزی یکی از وزرا با پدرش خدمت امام خمینی قدس سره رسید و خود جلوتر رفت و دست اما را بوسید سپس پدرش را معرفی کرد. امام امت به او فرمود: چرا جلوتر از پدرت راه رفتی؟»
والدین
از نظر اسلام چنانچه والدین نیازمند و فرزندان متمکن باشند، واجب است که مخارج پدر و مادرشان را بدهند.
حقوق والدین بر فرزندان فقط مربوط به زمان حیات آنان نمی شود و باید بعد از رحلتشان نیز همواره بفکر آنان بده و برای ایام برزخ مرتب آذوقه های معنوی از قبیل نماز قضاء، صدقات، کارهای خیر بنیت آنان و پاک کردن بدهکاریهای آنان فرستاد.
متأسفانه در فرهنگ ما طوری عمل می شود که واجبات فدای مستحبات می گردد کسی که از دنیا می رود بجای اینکه واجبات او را که در دستش از دنیا کوتاه شده ادا کنند و مخصوصاً حق الناس اگر بر اوست ادا کنند، بفکر غذا دادن و گاهی خودنمائی های ضررآور می افتند. چندین روز بستگان عزادار میت سفره می اندازند و پولهایی که گاهی با عدم رضایت قلبی تهیه شده صرف امری که حتی استحباب آن ثابت نشده می نمایند. گاهی مخارج آنچنان بالاست که تا مدتها زیربار قرض می روند. حال آنکه در سنت اسلام وارد شده که تا سه روز مردم برای تعزیت و تسلیت به دیدن اقوام میت بروند و موقع غذا که می شود، همسایگان و فامیلها، برای بستگان درجه اول میت غذا ببرند.
و اگر بخواهند در حق میت خوبی کنند باید ابتدا بدهکاریهای مالی او را پاک کنند. سپس نمازها و روزه ها و حج هائیکه بعهده داشته بطریقی ادا نمایند. سپس ارث را طبق شریعت اسلام تقسیم نمایند و اگر می خواهند پولی برای او صرف کنند خرج کارهای دائمی مثل چاپ کتب مفید، ساختن مدرسه و درمانگاه و بیمارستان و مسجد و حوزه علمیه و کتابخانه و... نمایند.
امام سجاد علیه السلام به پسرش فرمود: «دقت کن و ببین آیا احدی از انسانها را می توانی پیدا کنی که از نعمت پدر و مادرت برایت مهمتر و بیشتر باشند.»
امام پنجم علیه السلام فرمود:
«سرور و آقای نیکان در قیامت، شخصی است که بعد از رحلت پدر و مادرش، نیز به آنان نیکی کرده است – آنان را فراموش ننموده است-».
شخصی به پیامبر صلی الله علیه وآله گفت: نذر کرده ام آستانه ی بهشت را ببوسم. حال چه کنم؟ فرمود:
«پای مادر و پیشانی پدر را ببوس تا به نذرت عمل کرده باشی. اگر از دنیا رفته اند، قبر آنان را ببوس.»
امام سجاد علیه السلام به پسرش فرمود:
«دقت کن و ببین آیا احدی از انسانها را می توانی پیدا کنی که از نعمت پدر و مادرت برایت مهمتر و بیشتر باشند.»
در روایات ما از رسول خدا صلی الله علیه وآله و علی مرتضی علیه السلام بعنوان والدین معنوی شیعیان نام برده شده است که اهمیتشان از الدین جسمی بیشتر می باشد.